وبلاگ مهندسی پلیمر ۸۷

به وبلاگ تخصصی بچه های مهندسی پلیمر 87 دانشگاه امیدیه خوش آمدید.

وبلاگ مهندسی پلیمر ۸۷

به وبلاگ تخصصی بچه های مهندسی پلیمر 87 دانشگاه امیدیه خوش آمدید.

ون هلمونت

 ژان باپتیست ون هلمونت (12 ژانویه 1579 تا 30 دسامبر 1644) دانشمند فلاندری زیست ‌شناس ، پزشک و شیمی‌ دان بود. او هم چنین به عنوان بنیان گذار شیمی پنوماتیک شناخته می‌ شود. معروفیت او امروزه مدیون نظریه خلق ‌الساعه او است. او هم چنین برای نخستین بار واژه گاز (از کلمه یونانی Chaos) را به کار برده‌است.

ژان ون هلمونت ، کوچک ترین فرزند از 5 فرزند ماریا و کریستین ون هلمونت بود. پدرش دادستان و عضو شورای شهر بروکسل بود. تحصیلات خود را در لیون ادامه داد و در پی چندین بار تغییر رشته ، سرانجام به داروسازی روی آورد. مدتی ترک تحصیل نمود و به کشورهای سوئیس ، انگلستان ، فرانسه و ایتالیا سفر کرد. در سال 1599 به کشورش (بلژیک) بازگشت و موفق به اخذ مدرکی در رشته پزشکی گردید. در سال های 1605 تا 1609 موفق به اخذ دکترای پزشکی گردید و در همان سال‌ ها با دختری به نام مارگارت از خانواده ‌ای اصیل و ثروتمند ازدواج نمود و صاحب 6 یا 7 فرزند شد. ثروت همسرش او را از ادامه کار برای تامین معاش بی نیاز کرد و او تا پایان عمر به آزمایشات خود پرداخت.

ون هلمونت از یک طرف دنباله رو دانشمندان سنتی بود که به عناصر چهارگانه اعتقاد داشتند و از طرف دیگر مانند گالیله به آزمایش و تجربه اعتقاد داشت و این تناقض در طول زندگی علمی او مشهود بود. او بنیان گذار شیمی پنوماتیک بود و برای نخستین بار به وجود گازهای متفاوت از جمله دی ‌اکسید کربن در هوا پی برد. او نخستین کسی است که از کلمه گاز استفاده نمود.

در نظر ون هلمونت ، عناصر چهارگانه به دو عنصر اصیل آب و هوا (باد) خلاصه می‌ شدند. آتش به عنوان یک عنصر مورد قبول او نبود و خاک عنصری بود که زیرمجموعه آب و هوا قرار می‌گرفت.

او به «نظریه خلق‌الساعه» جانداران اعتقاد داشت. او این تفکر را مورد آزمایش قرار داد. او یک پیراهن کثیف و چند دانه گندم را در گوشه ‌ای قرار داد و پس از 21 روز تعدادی موش در اطراف آن مشاهده کرد. او نتیجه گرفت که موش‌ ها خود به خود از پیراهن کثیف و دانه‌ های گندم پدید آمده ‌اند. اگرچه این آزمایش و نتیجه گیری ممکن است امروزه ساده ‌لوحانه به نظر آید ، اما نباید فراموش نمود که اساس اندیشه علمی او که منطبق بر آزمایش بود ، مبنای کار دانشمندان دیگر قرار گرفت و از این رو ارزشمند است. بعدها فرانچسکو ردی این نظریه را ابطال نمود.

ون هلمونت معروف‌ ترین آزمایش خود را بر روی یک قلمه درخت بید انجام داد که از آن به عنوان نخستین تجربه فیزیولوژی گیاهی یاد می‌ شود. او قلمه را در گلدانی خاک کاشت و به مدت 5 سال آبیاری کرد. سرانجام با وزن کردن درخت و خاک و مقایسه آن با وزن‌ های اولیه ، به این نتیجه رسید که ماده تشکیل دهنده درخت ، خاک نیست. او هم چنین به غلط نتیجه گرفت که ماده تشکیل دهنده درخت ، آب است. باید توجه داشت این نتیجه گیری غلط از آنجا ناشی می ‌شد که مفهوم گاز ، سال ها بعد توسط خود وی کشف شد.

او در زمینه پزشکی نیز نوآوری ‌هایی داشت. او به جای از بین بردن علایم بیماری (مانند درد) که در نزد پزشکان آن دوره رواج داشت ، به از بین بردن علت به وجود آورنده بیماری می‌ پرداخت.

در ادامه مطلب مقاله ای با عنوان «بازبینی آزمایش های وان هلمونت» را مطالعه فرمائید.

بازبینى آزمایش‌هاى وان هلمونت

در کتاب درسی سال اول دبیرستان ضمن شرح دو آزمایش با پزشکی هلندی به نام جان بابتیست وان هلمونت آشنا می ‌شویم که در قرن شانزده میلادی می ‌زیست و به زیست‌ شناسی پایه علاقه ‌مند بود. وان هلمونت در آزمایشی که برای اثبات نظریه ‌ی خود به خودی طراحی کرد ، پیراهن کثیفی را همراه چند دانه گندم در مکان مرطوبی قرار داد و پس از چند روز تعدادی موش در پیرامون آن مشاهده کرد. او نتیجه گرفت موش ها خود به خود از پیراهن کثیف و دانه‌ های گندم پدید آمده اند. نتیجه منطقی که دانش آموزان از این آزمایش می‌ گیرند این است که وان هلمونت فرد بی سواد و ساده لوحی بوده که از درک پدید آمدن بچه موش از موش‌های بالغ عاجز و از ویژگی‌ های آزمایش کنترل شده نیز بی خبر بوده است.

در آ زمایش دوم از آزمایش مشهور هلمونت با درخت بید در سال 1643 میلادی با خبر می شویم که گاهی از آن به عنوان نخستین آزمایش دقیق پیرامون فیزیولوژی گیاهی یاد می شود. او قلمه بیدی را در گلدانی می کارد و آن را پنج سال با آب باران آبیاری می کند. وزن قلمه در آغاز آزمایش 25/2 کیلو گرم بود اما پس از پنج سال به 9/76 کیلو گرم رسید. او طی این مدت روی گلدان را با پوششی آهنی سوراخداری پوشانده بود و در پایان پنج سال خاک آن را خشک و سپس وزن کرد. از وزن آن فقط 6/56 گرم کاسته شده بود. بنابراین وان هلمونت نتیجه گرفت ماده سازنده پیکر گیاهان از خاک به دست نمی آید. در این آزمایش با وان هلمونت دیگری آ شنا می شویم که آ زمایش دقیقی طراحی و سپس آن را کنترل می کند و به اندازه گیری روی می آ ورد. دانشمندی خوش فکر و دقیق! به راستی کدام چهره از او به حقیقت نزدیک تر است؟

در نگاه اول ممکن است به نظر آید ماهیت علم این گونه است. به هر حال دانشمندان بزرگ نیز اشتباهاتی داشته اند اما این تناقض از برداشت نادرست دیگری ناشی شده است. ما تصور می کنیم جواب های درست همیشه از روش های درست و جواب های نادرست از روش های نادرست بر می خیزند. در آزمایش درخت بید ، وان هلمونت به این نتیجه غلط دست پیدا کرد که توده زنده درخت نه از دی اکسید کربن بلکه از آب بارانی به دست آمد که به گلدان افزوده شد. اما آیا او در طراحی آزمایش خود اشتباهی داشت؟ چنین به نظر نمی رسد!

آزمایش او آزمایش بسیار دقیق و کنترل شده ای بود که به نتیجه گیری نادرستی انجامید. امروزه می دانیم حجم عمده توده گیاه از دی اکسید کربن به دست می آید. اما این حقیقت علمی در آن زمان به طور کامل ناشناخته بود. در واقع واژه «گاز» نیز سال ها بعد توسط خود وان هلمونت ابداع شد و در سال 1727 میلادی استفن هلز نشان داد که نوعی گاز در رشد گیاهان دخالت دارد. این آزمایش در برخی از کتاب ها چنان معرفی شده که تصور می شود وان هلمونت نمی دانسته خاک برای گیاهان ضروری است.

برخی پیشنهاد کرده اند اگر او درخت را به جای خاک در آ ب مقطر پرورش می داد به درستی متوجه می شد که درخت علاوه بر آب به خاک نیز نیاز دارد. اما به نظر نمی رسد این انتظار از دانشمندی که قرن ها پیش از درک مفهوم پرورش گیاه در آب مقطر می زیست به جا باشد. به علاوه او همانند بسیاری از مردم عادی می دانست که گیاهان خارج از خاک نمی توانند رشد کنند. در واقع او با آزمایش خود منکر نقش خاک در رشد گیاهان نشد بلکه فقط نشان داد افزایش وزن گیاه با آب دریافتی گیاه ارتباط دارد نه با خاکی که گیاه در آن پرورش می یابد. نتیجه گیری او امروزه نیز پذیرفتنی است. توده گیاهی حاصل ساختن مولکول هایی است که از ترکیب هیدروژن های مولکول آب با دی اکسید کربن به دست می آیند و هر چند عناصر موجود در خاک نقش اساسی در رشد و نمو گیاه دارند ، در وزن گیاه کم ترین تاثیر را دارند.

وان هلمونت در واقع در پی اثبات چه چیزی بود؟ ارسطو معتقد بود که طبیعت از عناصر چهار گانه خاک و آب و آتش و هوا تشکیل شده است در زمان هلمونت این عقیده جا افتاده بود که گیاه آمیزه ای از آتش و خاک است. اما خود او معتقد بود توده گیاهی فقط از آ ب ساخته می شود. مشاهداتش نیز چنین عقیده ای را ثابت می کردند.

خلاصه وان هلمونت آزمایش دقیق و کنترل شده ای طراحی و آن را به درستی تفسیر کرد که نتیجه روشنی نیز داشت. اگر نتیجه گیری او امروزه برای ما به طور کامل قابل قبول نیست به خاطر این است که موقعیت تاریخی انجام آزمایش را در نظر نمی گیریم و تصور می کنیم روش صحیح آزمایش کردن همیشه به نتیجه گیری درستی می انجامد و اگر دانشمندی به نتیجه نادرستی دست یافت بدون شک شیوه آزمایش او نادرست بوده است.

به همین نحو آزمایش وان هلمونت درباره موش ها را نیز باید در موقعیت تاریخی آن بررسی کنیم. او می خواست به چگونگی گوارش مواد پی ببرد و این که چگونه غذا به گوشت و پوست بدن تبدیل می شود. او همانند بسیاری از دانشمندان روزگار خود این تبدیل را همانند تخمیر انگور به شراب و اثر مخمر بر خمیر نان می دانست. هلمونت متقاعد شده بود که «شکل» از چیز «بی شکل» و بی نظم به وجود نمی آید بلکه در ایجاد آن عنصری شکل دهنده دخالت دارد و آن را یک مخمر ، دانه برگ ، نیروی حیاتی یا انسان مینیاتوری فرض کرد که درون ماده جای گرفته است و هنگام سوختن مواد به صورت گاز آزاد می شود.

در دیدگاه او بیماری نیز علت خارجی داشت یعنی عواملی که شکل را تغییر می دهند و اندام های خاصی از بدن را اشغال می کنند. شاید این نظر را بتوان صورت ابتدایی نظریه میکروبی بیماری ها دانست. وان هلمونت به عنوان یک پزشک به جای درمان علائم بیماری در پی حذف عامل بیماری بود. از این رو درمان او خاص هر بیماری بود ؛ نظری که در زمان خود نظری انقلابی محسوب می شود. بنابراین برای او تبدیل جو یا گندم به موش پدیده ای واقعی بود نه اشتباهی از سر کوته فکری. امروزه ما مساله او را در مفاهیم سوخت و ساز و آنزیم ها تفسیر می کنیم. در واقع واکنش های پی در پی سوخت و ساز دانه های گندم را به پیکره موش تبدیل می کنند.

بار دیگر نظری که در نگاه اول به طور کامل نادرست به نظر می رسد ، وقتی در شرایط تاریخی خود بررسی می شود ، معنای متفاوتی پیدا می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد